محل تبلیغات شما

این روزها هوایی شده ام که زمینی نباشم نه در قیدش باشم نه در بندشبه سرم زده مثل نهنگها بی آنکه دلیلش را بگویم بروم ساحل و بی حرکت بمانم. می خواهم خودم را نا دیده بگیرم و یک مرد را از میان همین چند تایی که می گویند دوستم دارند انتخاب کنم و آنقدر دوستش بدارم که تو از یادم بروی می خواهم دوست داشتن تو را تکه تکه کنم، بریزم دور و بعد دست مردی را بگیرم که قدر لبخند هایم را بداند و پای عشق بلد باشد که بماند. حالا فرار کن دورتر برو و حتی دیگر نیا تصمیم دارم عشق را زنده به گور کنم و شبیه یک آدم معمولی بشوم که قسمت را برایش می برند و حکمت را برایش می بافند. پ.ن: خسته ام از جنگیدن، دویدن، دوست داشتن. خسته ام و دلم می خواهد یک مرد بیاید و ساده دوستم بدارد خیلی ساده. کسی که کلمه هایش معمولی است، صدایش معمولی است حرفهایش معمولی است. کسی که فقط قدر بودنم را بداند و چشمهایم را مثل قرآن ببوسد. خسته ام و خواب دیدنت هر روز فکرم را زخمی می کند. به خوابم نیا. من تصمیم دارم خودم را به یک ساحل برسانم و آنجا بی حرکت بمانم.

می خواهم به سمت ساحل بروم

یک ,ام ,معمولی ,خواهم ,خسته ,ساحل ,می خواهم ,خسته ام ,کسی که ,حرکت بمانم ,را بداند

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

تعجیل در فرج آقا امام زمان(عج) صلوات